تشبیه
«تَشبیه» چیست؟ «مُشبه» کدام است؟ «مشبهبه» یعنی چه؟ «ادوات تشبیه» بر چند قسم است؟!
بحث تشبیه و انواع آن نه تنها در رأس علم بدیع، بلکه در مقولات «داستان» و عناصر ساختاری داستان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. ذیلاً نگاه گذرایی به آن خواهیم داشت.
«َشبیه» در فرهنگ لغات به معنای شبیه کردن است. یعنی چیزی را به چیز دیگر مانند کردن. در اصطلاح علم بدیع: تشبیه نام یکی از صنایع شعری است، که به این بهانه، شاعر برای زیباتر کردن مشبه، صفتی به آن میدهد که توجه مخاطب را جلب کند.
توصیف آرایه:
تشبیه در اصطلاح علم بیان آن است که چیزى را به چیز دیگرى مانند کنند. مانند:
دلا جام و ساقىّ گلرخ طلب کن / که چون گل زمانه بقایى ندار
که در آن زمانه به گل تشبیه شده است در عدم بقاء. زمانه را مشبّه، گل را مشبّهبه، عدم بقاء را وجه شبه و حرف چون را ادات تشبیه نامند.
مراد از«تشبیه اصطلاحى» در علم بیان، تشبیهى است که به صورت «استعارۀ تحقیقیّه» یا «استعارۀ بالکنایه» یا «تجرید» نباشد.
استعارۀ تحقیقیّه مانند: شیرى را در حمام دیدم- (رَأَیْتُ أَسَداً فِی الْحَمَّامِ)
استعارۀ بالکنایه مانند: مرگ چنگالش را فرو برد- (أَنْشَبَتِ الْمَنِیَّهُ أَظْفَارَهَا)
تجرید مانند: در ملاقات با زید به شیرى برخورد کردم- (لَقِیتُ بِزَیْدٍ أَسَداً)
طرفین تشبیه
«مشبّه» و«مشبّهبه» را طرفین تشبیه گویند. طرفین تشبیه یا هر دو حسّى هستند یا هر دو عقلى و یا مختلف.
بدین توضیح که اگر وجه شبه، حسى باشد، مشبه و مشبهبه آن فقط حسى است ولى اگر وجهشبه، عقلى باشد، مشبه و مشبهبه آن، به یکى از صورتهاى زیر خواهد بود:
- مشبه و مشبهبه هر دو حسى.
- مشبه و مشبهبه هر دو عقلى.
- مشبه، حسى و مشبهبه، عقلى.
- مشبه، عقلى و مشبهبه، حسى.
محسوس الطرفین: چیزى حسى است که قابل احساس به یکى از حواس ظاهر باشد. مانند:
چون سایه فتادهام به پایش / آیا بُوَدم که دست گیرد؟
که در آن شاعر خود را به سایه تشبیه کرده که او و سایه هر دو حسى هستند.
معقول الطرفین: مراد از عقلى آن است که حسى نباشد.
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالى / یا رب مباد هرگز این هر دو را زوالى
شاهد در بیت«کار» است که تشبیه شده است به«عشق» که هر دو عقلى هستند باید توجه داشت که«حسن» خود حسى است اما کار حسن عقلى است.
مشبَّه حسى و مشبَّهبِه عقلى:
مى دارم چو جان، صافىّ و صوفى مىکند عیبش / خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزى
که در آن مشبهِ حسى، مى است و مشبهِ عقلى، جان. مشبَّه عقلى و مشبَّهبِه حسى: – در تشبیه معقول به محسوس- مانند:
دلا جام و ساقىّ گلرخ طلب کن / که چون گل زمانه بقایى ندارد
که زمانه، مشبه عقلى و گل، مشبهبه حسى است.
وجه شبه
وجه شبه معنایى است که طرفین تشبیه به حسب قصد گوینده در آن اشتراک داشته باشند. قید قصد گوینده براى آن است که مشبه و مشبهبه ممکن است در صفات زیادى مشترک باشند اما وجه شبه آن است که متکلم آن را قصد کرده باشد. وجه شبه داراى اقسامى است به شرح زیر:
وجه شبه تحقیقى: آن است که وجودش در طرفین تشبیه حقیقى باشد مانند:
سرو بالاى من آن دم که در آید به سماع / چه محل جامۀ جان را که قبا نتوان کرد؟
که وجه شبه در«سرو» و«بالا»، موزونى قامت است که یک وجه شبه تحقیقى است.
وجه شبه تخیّلى: آن است که وجود آن در طرفین تشبیه یا یکى از آنها بنا به فرض و تخیّل گوینده باشد. مانند:
دردا که یار در غم و دردم بماند و رفت / ما را چو دود بر سر آتش نشاند و رفت بدیهى است که وجود عاشق، چون دود بر سر آتش جنبۀ تخیّلى دارد.
وجه شبه حسّى:
سزد ار چو ابر بهمن که برین چمن بگریم / طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد
شاهد« گریستن» است که وجه شبه حسى است.
وجه شبه عقلى:
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالى / یا رب مباد هرگز این هر دو را زوالى
کلمۀ مورد نظر«کمال» است که یک وجه شبه عقلى است. ممکن است وجه شبهى نسبت به یکى از طرفین تشبیه حسى و نسبت به طرف دیگر عقلى باشد. مانند:
دل چو پرگار به هر سو دورانى مىکرد / و اندر آن دایره، سرگشتۀ پا بر جا بود
که در آن«دوران» نسبت به پرگار حسى و نسبت به دل عقلى است.
وجه شبه مفرد:
اگر نه دایرۀ عشق راه بربستى / چو نقطه حافظ بیدل، نه در میان بودى
مقصود«در میان بودن» است که وجه شبه مفرد مىباشد.
وجه شبه مرکب:
از تاب آتش مى، بر گرد عارضش خوى / چون قطرههاى شبنم، بر برگ گل چکیده
که در آن هیئت ترکیبى منتزع از وجود قطرههاى شفاف شبنم بر برگ لطیف و رنگین گل یک وجه شبه مرکب مىباشد.
وجه شبه واحد: (واحد در مقابل متعدد است)
بگشاید دلم چو غنچه اگر / ساغر لالهگون ببوید باز
شاهد«گشودن» است که وجه شبه واحد مىباشد. لازم به یادآورى است که همین وجه شبه اگر در مقابل مرکب استعمال شود وجه شبه مفرد نیز خواهد بود.
وجه شبه متعدد:
شیدا از آن شدم که نگارین چو ماه نو / ابرو نمود و جلوهگرى کرد و رو ببست
که در آن سه وجه شبه وجود دارد که عبارتند از: ابرو نمود، جلوهگرى کرد و رو ببست.
ادات تشبیه
ادات تشبیه در فارسى عبارتند از: «چو، چون، همچو، همچون، بسان، مانند» و امثال آنها.
در عاشقى گریز نباشد ز سوز و ساز / استادهام چو شمع مترسان از آتشم
و در عربى عبارتند از: ک، کانّ، نحو، مثل و شبه و مانند آنها.
غرض از تشبیه
در هر تشبیه باید غرضى وجود داشته باشد تا آن تشبیه مقبول باشد و الاّ مردود و از درجۀ اعتبار ساقط خواهد بود. غرض از تشبیه در اغلب موارد به«مشبّه» برمىگردد. مانند بیان امکان مشبّه، بیان حال مشبّه و بیان مقدار حال مشبّه... پارهاى از اغراض و مقاصد تشبیه عبارتند از:
مدح مشبّه: در مدح مشبه قاعده آن است که پایینتر را به بالاتر تشبیه کنند.
بزمگاهى دلنشان چون قصر فردوس برین / گلشنى پیرامنش چون روضۀ دار السّلام
شاهد در مثال اول بزمگاه و در مصراع دوم گلشن است که اولى با تشبیه به قصر فردوس برین و دومى با تشبیه به روضۀ دار السلام مدح شده است.
ذمّ مشبّه: در ذم مشبه برعکس مدح آن، قاعده آن است که بالاتر را به پایینتر تشبیه کنند.
کمتر از ذره نهاى پست مشو، مهر بورز / تا به خلوتگه خورشید رسى چرخزنان
که در آن مخاطب که مشبه واقع شده، نکوهش شده است که کمتر از ذره نیست و نباید خود را پست بشمارد بلکه باید مهر بورزد تا چرخزنان به خلوتگه خورشید برسد.
بیان حال مشبّه: آن است که بیان کنند مشبه بر چه وصفى از اوصاف است.
خمشکن نمىداند اینقدر که رندان را / جنس خانگى باشد همچو لعل رمّانى
که در آن حال مشبه یعنى جنس خانگى توصیف شده است که به رنگ لعل رمّانى مىباشد.
بیان مقدار حال مشبَّه: تشبیهى است که در آن شدت و ضعف و یا زیاده و نقصان حال مشبه مورد نظر باشد.
سر ز مستى برنگیرد تا به صبح روز حشر / هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
که شدت مستى مشبه، توصیف شده است به این که تا صبح روز حشر هشیار نخواهد شد.
تقریر حال مشبَّه: و آن وقتى است که معنى داراى خفاء باشد و براى توضیح آن لازم باشد که مشبه را به چیزى تشبیه کنند که وجه شبه در آن وضوح داشته باشد تا معنى مورد نظر در ذهن شنونده جاى گرفته، مورد قبول او واقع شود.
چه کند کز پى دوران نرود چون پرگار / هر که در دایرۀ گردش ایام افتد
شاهد مثال، از پى دوران رفتن است که نسبت به پرگار امرى حسى و قابل احساس و نسبت به انسان امرى عقلى و غیر قابل احساس به یکى از حواس پنجگانه است. به همین جهت است که شاعر انسان را به پرگار تشبیه کرده تا بتواند از وضوح وجه شبه در پرگار، وجه شبه در انسان را به ذهن شنونده نزدیک گرداند.
ادعاى نقص مشبَّهبِه: در جایى است که گوینده بخواهد اثبات کند وجه شبه در مشبه، نسبت به مشبهبه کاملتر است. به همین جهت از تشبیه مقلوب، استفاده مىشود و آنچه على القاعده مىبایستى مشبه واقع شود، مشبهبه و برعکس آنچه مىبایستى مشبهبه واقع شود مشبه قرار دهند تا به مقصود خود نایل آیند.
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس / شیوۀ آن نشدش حاصل و بیمار بماند
که در آن به جاى تشبیه چشم به نرگس، نرگس به چشم تشبیه شده است- تشبیه مقلوب- و ادعا شده است که نرگس، بیمار و چشم معشوق هم بیمار است اما چشم معشوق در بیمارى شیوۀ خاصى دارد که نرگس فاقد آن است. بنابراین، وجه شبه در مشبه، اکمل است از مشبهبه. لازم به یادآورى است که غرض اخیر ناظر است به مشبهبه و سایر اغراضى که شرح داده شد ناظرند به مشبه.
تقسیم تشبیه به اعتبار طرفین
تشبیه به اعتبار مشبه و مشبهبه بر چهار قسم است:
تشبیه مفرد به مفرد.
تشبیه مرکب به مرکب.
تشبیه مفرد به مرکب.
تشبیه مرکب به مفرد.
هر یک از این اقسام خود اقسامى دارند که برخى از آنها عبارتند از:
تشبیه مفرد به مفرد:
مجمع خوبى و لطف است، عذار چو مهش / لیکنش مهر و وفا نیست، خدایا بدهش
که در آن، عذار به مه تشبیه شده است که هر دو مفرداند.
تشبیه مرکب به مرکب:
از تاب آتش مى، بر گرد عارضش خوى / چون قطرههاى شبنم، بر برگ گل چکیده
که در آن هیئت ترکیبى عارض برافروختۀ محبوب و دانههاى عرق گرد آن، به هیئت ترکیبى برگ گل و قطرههاى شبنم روى آن، تشبیه شده است.
تشبیه مرکب: تشبیهی است که در آن وجه شبه از دو یا چند چیز که با هم آمیختهاند گرفته میشود یا هیئتی به هیئت دیگر مانند میشود. به بیان دیگر، تشبیه مرکب تابلو و تصویری است ذهنی که چندچیز در به وجود آمدن آن توأمان نقش داشتهاند. پس هیئتی است حاصل از امور متعدد و منتزع از چند چیز گوناگون.
خیال قامتت برطرف چشمم / چو سروی بر لب جویی نماید
تصور و تصویر قد و قامت تو در کنار چشم من مانند درخت سروی است که در کنار رودی جای دارد.
طبق گفته سیروس شمیسا در کتاب ارزشمند «بیان»، ساختمان تشبیه مرکب به دو بخش تقسیم میشود: مرکب اسمی و فعلی.
ساختمان تشبیه مرکب
- مرکب اسمی: دو جزئی (با نشانههای: بر، در، گرد، پیش و پس)
- مرکب فعلی: الف) سه جزئی / ب) چهار جزئی
مطابق بخشبندی ایشان، مرکب اسمی ترکیب دو جزء اسم است با دو جزء اسم که آن دو یا «بر» هماند یا «در / اندر» هماند و یا «گرد» هم و یا «پیش و پس» هم، مثال برای هر کدام:
۱) «بر» هم: یعنی یکی از ۲ جزء رو یا بالای دیگری است:
درفش کاویانی بر سر شاه / چو لختی ابر کافتد بر سر ماه
۲) «در» هم: یعنی یکی از اجزا داخل دیگری است:
آن شاخههای نارنج اندر میان ابر / چون پارههای اخگر اندر میان دود
۳) «گرد» هم: یکی از اجزا پیرامون جزء دیگر است:
حرفهای خط موزون تو پیرامن روی / گویی از مشک سیه بر گل سوری رقماند
۴) «پیش و پس» هم: یکی از اجزا کنار جزء دیگری است:
هلال عید برون آمد از سپهر کبود / چو شمع زرین پیش زمردین محراب
تذکر: گاه ارتباط با اجزای یک تشبیه مرکب اسمی، مرتب و منظم نیست:
شقایق بر یکی پای ایستاده / چو بر شاخ زمرد جام باده
برخی از تشبیهات مرکب فعلی، در هیئتی سه جزء به سه جزء مانند میگردد:
عنان بر گردن سرخش فکنده / چو دو مار سیه بر شاخ چندن
توضیح: جزء سوم «مشبهبه» که حلقه زدن است، محذوف است.
نکته: گاه این ارتباط اجزای تشبیه، نامرتب و پراکنده است:
گشوده سوی چمن نیم خفته نرگس، چشم / چنان محب که دزدیده بنگرد به حبیب
بعضی از تشبیهات مرکب فعلی ۴ جزئی:
ابر از هوا بر گل چکان ماند به زنگی دایگان / در کام رومی بچگان، پستان نور انداخته
تذکر: گاهی تشبیه مرکب، مخلوطی از سه جزئی و چهار جزئی است؛ یعنی مثلاً مشبه سه جزئی و مشبهبه چهار جزء دارد:
روز آمد و علامت مصقول بر کشید / وز آسمان شمامه کافور بردمید
گویی که دوست قرطه شعر کبود خویش / تا جایگاه ناف به عمدا فرو درید
تفاوت تشبیه دو جزئی اسمی با سه یا چهار جزئی فعلی از نظر تصویر در این است که اگر تشبیه اسمی را به نقاشی ارائه کنیم، میتوان آن را مصور اما تشبیه فعلی فقط در ذهن، قابل تصور است.
خال بنفشه گون به رخ آتشین منه / بر برگ لاله، نافه قیر این چنین منه
تشبیه مرکب تنها سهم شعر فخیم سنتی ما نیست بلکه شاعران نواندیش و پیر و شعر نیمایی ما نیز از این آرایه بیبهره نبوده و در شعر خویش – البته نه به وسعت ادب کهن – از آن بهره بردهاند:
– کاشکی همچو حبابی بر آب / در نگاه تو رها میشدم از بود و نبود
– و سرانجام، تو در فنجانی چای فرو خواهی رفت / مثل قایق در آب
– خطی ز نور روی سیاهی است: / گویی بر آبنوس درخشید زر سپید
– همگنان خاموش / گرد بر گردش به کردار صدف بر گرد مروارید
تذکر: معمولاً تمام ارکان تشبیه به علت گستردگی این نوع تشبیه در یک تشبیه مرکب جای نمیگیرد و حداکثر، طرفین تشبیه و ادات تشبیه آورده میشوند ولی پیش آمده است که تمام ارکان تشبیه (ارکان اربعه) در بیتی جمع شدهاند:
چو سهم رایتت بیند مُعادی زود بگریزد / چو اهریمن که بگریزد ز سهم آیت فرقان
مزین است خراسان ز فرّ او امروز / چنان که بود مزین ز رای او غزنین
انواع تشبیه مرکب از لحاظ ارکان
- با ادات تشبیه
- بدون ادات تشبیه
- در مصراع اول
- در مصراع دوم
- آغاز مصراع
- میان مصراع
- رایجترین و مشهورترین شکل تشبیه مرکب آن است که مصراع اول «مشبه»، آغاز مصراع دوم «ادات تشبیه» و در ادامه «مشبهبه» بیاید؛ به همان شکلی که در ابیات زیر مشاهده میشود و به این اعتبار آن را تشبیه مرسل یا صریح گویند:
دلم در بند تنهایی بفرسود (مشبه) چو بلبل در قفس روز بهاران
تذکر: شکل دیگری از تشبیه مرکب، آن است که «ادات تشبیه» در بین مصراع دوم بیاید؛ یعنی بخشی از مشبه در مصراع دوم بیاید که حوزه مشبهبه است.
– آن فسون دیو در دلهای کژ / میرود چون کفش کژ در پای کژ
– منظر رخسارت اندر بین زلفین سیه / هست همچون منظر خورشید در ابر سیاه
– به بسنده درون لالهی نوشکفته / تحقیق است گویی به پیروزه اندر
و گاه مشبه، کوتاهتر است و مشبهبه از مصراع اول آغاز میشود و از این جهت ادات تشبیه در مصراع نخست آمده است:
– در گوش تو از حلقهی زر گویی هست / آویخته ماه نو به طرف خورشید
– صبح را بنگر پس پروین روان گویی مگر / از پس سیمین تذروی بسندین عنقاستی
– با دوستان خود نظر میکند چنانک / سلطان نظر کند به تکبر سپاه را
– گاه در یک تشبیه مرکب، برای یک «مشبه»، دو «مشبهبه» آورده میشود که یکی از هنرنماییهای نادر است:
قرار در کف آزادگان نگیرد مال / چو صبر در دل عاشق، چو آب در غربال
عرق ریزد از پیکرش گاه پویه / چو از ابر باران، چو از چرخ اختر
گاه شاعر برعکس دیگر تشبیهات مرکب رایج، اول، «مشبهبه» را ذکر میکند و سپس «مشبه» را میآورد:
مانند پنبهدانه که در پنبه تعبیه است / اجرام کوههاست نهان در میان برف
مانند آن که بر رخ زیبا عرق چکد / بر روی سرخ لاله ز شبنم فتاده رش
چونان که دل من ربوده چشمت / بیجاده نداند ربود کَه را
چو عکس ماه که افتد درون چشمه روشن / به چشم من همه نزدیکی و ز من دوری
همچو بارانی که شوید جسم خاک / هستیام ز آلودگیها کرده پاک
تشبیه مطلق: تشبیهى است که در آن مشبه یا مشبهبه و یا هر دو مقید به قیدى نباشند مانند:
ما را چو روزگار فراموش کردهاى / جانا شکایت از تو کنم یا ز روزگار؟
که در آن شاعر، مخاطب را بدون مقید به قیدى به روزگار تشبیه کرده و متذکر شده که مخاطب هم مانند روزگار او را فراموش کرده است، از کدام یک شکایت کند، از او یا ز روزگار؟
تشبیه مقید: تشبیهى است که در آن مشبه یا مشبهبه و یا هر دو را مقید به وصف یا اضافه و یا قید دیگرى نموده باشند.
احوال دل حافظ، از دست غم هجران / چون عاشق سرگردان، کز دوست جدا افتد
شاهد در مصراع اول، کلمۀ احوال است که مشبه واقع شده و مقید به اضافه مىباشد احوال دل- و در مصراع دوم، کلمۀ عاشق است که مشبهبه واقع شده و مقید به وصف است- عاشق سرگردان.
تشبیه مشروط: آن است که مشروط به شرطى باشد.
عشقت رسد به فریاد، گر خود بسان حافظ / قران بر بخوانى، با چارده روایت
شاعر در این بیت، مخاطب را- به صورت اضمار قبل از ذکر- به خود تشبیه کرده که اگر چون او قرآن را با چهارده روایت از بر بخواند عشق به فریاد او خواهد رسید.
تشبیه جمع: تشبیهى است که در آن یک چیز را به چند چیز تشبیه کرده باشند.
در بوستان حریفان مانند لاله و گل / هر یک گرفته جامى بر یاد گلعذارى
که در آن حریفان که واحد است به لاله و گل که متعدد مىباشد تشبیه شده است.
تشبیه تسویه: و آن تشبیه چند چیز است به یک چیز مانند:
دل صنوبرىام همچو بید لرزان است / ز حسرت قد و بالاى چون صنوبر دوست
شاهد، تشبیه در مصراع دوم است که در آن قد و بالا به صنوبر، تشبیه شده است.
تشبیه ملفوف: آن است که ابتدا چند مشبه را ذکر کنند و پس از آن مشبهبه هر یک را بیان کنند.
اى که با زلف و رخ یار گذارى شب و روز / فرصتت باد که خوش صبحى و شامى دارى
شاهد در بیت، دو مشبه یعنى زلف و رخ است که در ابتدا ذکر شده و پس از آن مشبهبه آنها که عبارتند از شب و روز آورده شده است. دو مشبهبه دیگر که عبارتند از صبح و شام در مصراع دوم بر خلاف ترتیب آمده است
تشبیه مفروق: آن است که یک تشبیه را ذکر کنند و پس از آن تشبیه دیگرى و هکذا.
همچو چنگ ار به کنارى ندهى کام دلم / چون نى آخر به لبانت نفسى بنوازم
که یک تشبیه در مصراع اول و تشبیه دیگر در مصراع دوم آمده است.
تشبیه تفضیل: آن است که ابتدا چیزى را به چیز دیگرى تشبیه کنند و پس از آن مشبّه را بر مشبّهبه برترى دهند.
نسبت رویت اگر با ماه و پروین کردهاند / صورت نادیده تشبیهى به تخمین کردهاند
که در آن، مشبه بر مشبهبه ترجیح داده شده است. و مانند:
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه / هرگز نبود غنچه بدین تنگدهانى
تقسیم تشبیه به حسب وجه شبه
تشبیه به اعتبار وجه شبه به اقسام زیر منقسم مىگردد:
تشبیه مجمل: آن است که وجه شبه در آن ذکر نشده باشد.
بتى چون ماه زانو زد، میى چون لعل پیش آورد / تو گویى تائبم حافظ، ز ساقى شرم دار آخر
که در مصراع اول دو تشبیه به کار رفته بدون آن که وجه شبه آن ذکر شده باشد، در تشبیه اول، بت، مشبه، ماه، مشبهبه و چون، ادات تشبیه است و وجه شبه محذوف مىباشد. همچنین است در تشبیه دوم.
تشبیه مفصّل: آن است که وجه شبه در آن ذکر نشده باشد.
گر روى پاک و مجرّد چو مسیحا به فلک / از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
که در آن، پاک و مجرد به فلک رفتن، وجه شبه است.
تمثیل: آن است که وجه شبه در آن صفتى باشد منتزع از چند چیز مانند:
اندر این دایره مىباش چو دف حلقه به گوش / ور قفایى خورى از دایرۀ خویش مرو
که وجه شبه در آن، صفت منتزع از حلقه به گوش بودن و قفایى خوردن و از دایرۀ خویش بیرون نرفتن است.
تشبیه قریب مبتذل: آن است که وجه شبه در آن واضح باشد به نحوى که انتقال ذهن از مشبه، به مشبهبه بدون تأمّل صورت گیرد.
مجمع خوبى و لطف است، عذار چو مهش / لیکنش مهر و وفا نیست، خدایا بدهش
شاهد مثال، وجه شبه در عذار و ماه است که داراى شدت ظهور مىباشد و به همین جهت، تشبیه عذار به ماه را یک تشبیه قریب مبتذل نامند زیرا در آن ذهن شنونده به سرعت و بدون دقت و تأمل از مشبه، به مشبهبه انتقال مىیابد. ناگفته نماند که گاهى اوقات در تشبیه قریب مبتذل براى آن که تشبیه را از ابتذال خارج کنند به تشبیه تفضیل متوسل مىشوند مانند:
نسبت رویت اگر با ماه و پروین کردهاند / صورت نادیده، تشبیهى به تخمین کردهاند
تشبیه بعید غریب: آن است که وجه شبه در آن خفىّ باشد به نحوى که انتقال از مشبه، به مشبهبه محتاج دقت و تأمل باشد.
کشد نقش اَنَا الحقّ بر زمین خون / چو منصور ار کشد بر دارم امشب
که وجه شبه در آن داراى خفاء است.
تقسیم تشبیه به اعتبار ادات
تشبیه به اعتبار ادات بر دو قسم است:
تشبیه مرسل: تشبیهى است که ادات تشبیه در آن ذکر شده باشد.
مرغسان از قفس خاک هوایى گشتم / به هوایى که مگر صید کند شهبازم
شاهد کلمۀ، سان است که ادات تشبیه مىباشد.
تشبیه مؤکّد: تشبیهى است که در آن ادات تشبیه ذکر نشده باشد.
رخت را مهر تابان مىتوان گفت / لبت لعل بدخشان مىتوان گفت
که در هر دو تشبیه، ادات حذف شده است.
تقسیم تشبیه به اعتبار غرض
تشبیه به اعتبار غرض بر دو گونه است: مقبول و مردود که در مبحث اغراض و مقاصد تشبیه بدان اشارت شد.
تقسیم تشبیه به اعتبار شدت و ضعف در مبالغه
تشبیه چهار رکن دارد: مشبه، مشبهبه، وجه شبه و ادات تشبیه. گاهى اوقات ممکن است یک یا دو یا سه رکن از ارکان مزبور را حذف کنند اما ذکر مشبهبه در هر حال ضرورى است. از طرفى ذکر همۀ ارکان و یا ذکر بعضى و حذف بعضى دیگر در میزان تأکید و مبالغه، مؤثر مىباشد و به این اعتبار تشبیه بر هشت قسم است. که اقسام مزبور از نظر شدت و ضعف مبالغه به ترتیب عبارتند از:
الف- دو نوع در اعلى مراتب قرار دارند:
- وجه شبه و ادات تشبیه به تنهایى حذف شوند.
- وجه شبه و ادات تشبیه با مشبه حذف شوند.
ب- چهار نوع متوسطاند:
- وجه شبه به تنهایى حذف شود.
- ادات تشبیه به تنهایى حذف شود.
- وجه شبه با مشبه حذف شوند.
- ادات تشبیه با مشبه حذف شوند.
ج- دو نوع در ادنى مراتب قرار دارند:
- وجه شبه و ادات تشبیه همراه مشبه ذکر شوند.
- وجه شبه و ادات تشبیه بدون مشبه ذکر شوند.
ذکر مشبَّه و مشبَّهبِه و حذف دو رکن دیگر:
لطیفهاى است نهانى که عشق از آن خیزد / که نام آن نه لب لعل و خطّ زنگارى است
شاهد، لب لعل و خط زنگارى است که در هر دو تشبیه، وجه شبه و ادات محذوف است.
ذکر مشبَّهبِه و حذف بقیۀ ارکان:
گفت مگر ز لعل مه، بوسه ندارى آرزو / مردم از این هوس ولى قدرت و اختیار کو؟
شاهد در بیت، کلمۀ لعل است که مشبهبه واقع شده و بقیۀ ارکان تشبیه محذوف مىباشند. این تشبیه را استعاره نامند که شرح آن خواهد آمد.
حذف وجه شبه و ذکر بقیۀ ارکان:
بتى چون ماه زانو زد، میى چون لعل پیش آورد / تو گویى تائبم حافظ، ز ساقى شرم دار آخر که در هر دو تشبیه، وجه شبه ذکر نشده است.
حذف ادات و ذکر بقیۀ ارکان:
رُخت را ماه تابان مىتوان گفت / لبت لعل بدخشان مىتوان گفت
شاهد، تشبیه در مصراع اول است که در آن فقط ادات تشبیه ذکر نشده است و سه رکن دیگر مذکور مىباشد.
ذکر مشبَّهبِه و ادات تشبیه و حذف دو رکن دیگر:
به خط و خال گدایان مده خزینۀ دل / به دست شاهوشى ده که محترم دارد که در آن، شاهوش مرکب است از مشبهبه و ادات تشبیه.
ذکر مشبَّهبِه و وجه شبه و حذف دو رکن دیگر:
قدّ خمیدۀ ما سهلت نماید اما / بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
شاهد، تشبیه در مصراع دوم است که از ارکان آن، کمان که مشبه است و تیر زدن که وجه شبه است ذکر شده و مشبه و ادات تشبیه، محذوف مىباشند.
ذکر همۀ ارکان:
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوى است / سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است
شاهد، تشبیه در مصراع اول است که مشتمل بر جمیع ارکان است.
حذف مشبَّه و ذکر بقیۀ ارکان:
چو باد از خرمن دونان ربودن خوشهاى تا چند؟ / ز همّت توشهاى برگیر و خود تخمى بکار آخر
که در آن باد، مشبهبه، ربودن وجه شبه، چو ادات تشبیه و مشبه محذوف مىباشد. و قسم اول در مبالغه نسبت به سایر اقسام، اقوى و دو قسم آخر نسبت به سایر اقسام، اضعف و چهار قسم دیگر متوسطاند در مبحث داستان و داستان نویسی نیز «تشبیه» کاربرد فراوان دارد. نویسنده ای که از تشبیه در فضاسازی داستان استفاده کند، آن را به طور غیرمستقیم، زیبا و زیباتر کرده است. به طوری که مخاطب را در بهره بردن از فضای داستان و لحظات رویدادها، سهیم و برخوردار نموده است.
بسیاری معتقدند: دو چیز که به یکدیگر تشبیه میشوند، هر چه از نظر وجه تشابه از یکدیگر دورتر باشند، تشبیه زیباتر است و برخی بر این باورند که صفات مشترک بین این دو هر چه بیشتر باشد، تشبیه زیباتر است و به عقیده برخی دیگر شرط خوبی تشبیه، وجود خارجی یا قابل عکس کردن آن یا دوری و نزدیکی دو سوی تشبیه به هم از نظر وجه تشابه نیست بلکه ملاک زیبایی و خوبی تشبیه «پسند و ناپسندی ذوق سلیم» است.
مثال: علی مانند شیر شجاع است.
علی: مشبه مانند: ادات تشبیه شیر: مشبهبه شجاع: وجه شبه
مثال: این درختانند همچون خاکیان / دست ها برکردهاند ازخاکدان
مشبه: درختان ادات تشبیه: همچون مشبهبه: خاکیان (انسان ها) وجه شبه: دست بالا بردن
نکته: «مشبه» و «مشبهبه» طرفین تشبیه نام دارند که در تمام تشبیهات حضور دارند اما «ادات تشبیه» و «وجه شبه» میتوانند در یک تشبیه حذف شوند. در این صورت تشبیه با داشتن دو رکن «مشبه» و «مشبهبه» بر قرار است.
مثال: قلب دشمن مثل سنگ است. اینجا وجه شبه حذف شده که سختی میباشد.
نکته: در تشبیـه وقتی که «وجـه شبه» و «ادات تشبیه» حـذف شود جای مشبه و مشبهبه را جابجا و به واسطه کسره آن ها را به هم اضافه میکنند که در این صورت به آن اضافهء تشبیهی میگوییم.
توجه داشته باشد که اضافهء تشبیهی از مضاف و مضافالیه تشکیل میشود نه از موصوف و صفت.
مثال: صبح امید اضافهء تشبیهی توضیح: امید به صبح تشبیه شده
مثال: قامتِ بلند اضافهء تشبیهی نیست چون موصوف و صفت است.
مثال: کتاب ِ دوستم اضافهء تشبیهی نیست چون بین دوست و کتاب رابطهء شباهت وجود ندارد.
ترکیباتی مثل: درختِ دوستی، بارانِ رحمت، چشمهء معرفت، آبِ گوارایِ فهم، نخلِ ولایت، بارِ غم و … اضافهء تشبیهی محسوب میشوند.
خود آزمایی
۱- در تشبیهات مرکب زیر، طرفین تشبیه و وجه شبه را تعیین کنید؟
– آن شاخه های نارج اندر میان بر (مشبه) چون پاره های اخگر اندر میان دود (مشبهبه)
وجه شبه: نمایان شدن رنگی سُرخ مایل به زرد در میان سیاهی.
– جرم گردوم تیره و روشن در او آیات صبح (مشبه) گویی اندر جان نادان، خاطر داناستی (مشبهبه)
وجه شبه: درهم آمیختگی جهل تاریکی و روشنی دانایی
– به چمن خُرام و بنگر بَرِ تخت گل که لاله (مشبه) به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد (مشبهبه)
وجه شبه: سرخی گل لاله و جام شراب
– کنیزان و غلامان گِردِ خرگاه (مشبه) ثریاوار گِرد خرمن ماه (مشبهبه)
وجه شبه: گِردی خرگاه و هاله ماه و پراکندگی غلامان و ستارگان است.
– آن قطره باران که برافتد به گل سرخ (مشبه) چون اشک عروسی است برافتاده به رخسار (مشبهبه)
وجه شبه: شفافیت قطره باران و اشک و سرخی گل و چهره عروس است.
– در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست؟ (مشبه) نقطه ده که در حلقه جیم افتاده است (مشبهبه)
وجه شبه: خمیدگی سر زلف و حلقه «ج» و سیاهی خال و نقطه مرکب است.
۲- در شعرها و عبارتهای زیر تشبیهات مفرد و مرکب را تعیین کنید؟
– رخ گل (مشبه) را که عکس روی یار (مشبهبه) است هوا مشاّطه، آب آیینه دار است
– هر که عِلم خواند و عمل نکرد، (مشبه مرکب) بدان ماند (ادات) که گاو راند و تخم نبفشاند (مشبهبه مرکب)
۳- با مشبه های زیر تشبیه مرکب بسازید؟
– اشکی بر رخسار یک کودک؛
اشکی که بر رخسار کودکی روان است همچون جویی است که بر زمین پُر گَرد و غبار جاری است.
– مرد دانایی که در جامعه خود شناخته شده نیست؛
مرد دانایی که در جامعه خود شناخته شده نیست همانند گوهری است در میان انبوهی از شبه و مهره های بی ارزش بدلی.
– شکوفه های سرخ در میان برگهای سبز یک درخت؛
شکوفه های سرخ در میان برگهای سبز یک درخت همانند ستارگانی در پهنه آسمان میدرخشند.
۴– با مشبهبه های زیر تشبیه مرکب بسازید؟
– گلهایی سپید که در مرغزاری سبز روییدهاند؛
جلوه های ستارگان در آسمان چون گلهای سپیدی است که در مرغزاری سبز روییدهاند.
– چراغهای مهتابی که در حال چشمک زدن هستند؛
ماه که از زیر پاره های ابر خارج میشد و بلافاصله ناپدید میگشت همچون چراغ مهتابی به نظر میرسید که هر چند لحظه چشمک میزنند.
عناصر تشبیه در شعر حافظ
تشبیهات حافظ را از لحاظ موضوعی نیز میتوان به اقسامی تقسیم کرد از آن جمله است تشبیهات مذهبی، علمی، عرفانی. حروفی، طبیعی، سپاهی و غیره. اما تشخیص آنکه کدامیک از این اقسام را خود حافظ آورده و کدامیک را از شاعران دیگر اقتباس کرده است چندان آسان نیست، آنچه مسلم است اینست که این تشبیهات پیش از حافظ هم سابقه داشته است، نهایت آنکه حافظ به بعضی از این اقسام مانند تشبیهات مذهبی و طبیعی و تشبیهات مربوط به عطرها و مواد خوشبو بیشتر دلبستگی دارد ولی تشبیهاتی که عناصر آن را ابزار جنگ و امور لشکری تشکیل میدهد حاصل اقتباس و پیرویست و همچنین است آنهائی که جنبهء اشرافی دارند و اجزاء تشبیه را زروزیور و گوهرها به وجود میآورند (مانند: تشبیه لب به لعل و روی به زر و پیکر / به سیم و اشگ به گوهر و غیره).
چنانکه گفتیم شاید بتوانیم بگوئیم تشبیهات و استعارات مذهبی و طبیعی در شعر حافظ نسبتا فراوان و گاهی توأم با ابتکار و ابداع است.
پیش از حافظ شاعرانی مانند خاقانی نیز تشبیهات مذهبی را در شعر خود فراوان به کار بردهاند و همچنین کسانی مانند رودکی، منوچهری و فرخی تشبیهاتی که اجزاء آن را گل و گیاه و عناصر طبیعت تشکیل میدهد بسیار در شعر خود آوردهاند و در این دو مورد هم اینان را باید پیشرو حافظ شمرد ولی توجه حافظ به قرآن و زاهد و شیخ و ریاکاری آنها از سوئی و نیز شیفتگی و دلبستگی او به مناظر و باغهای سرسبز و زیبای شیراز از سوی دیگر وی را به سوی تشبیهات مذهبی و طبیعی سوق داده است. تفاوت تشبیهات حافظ در این دو مورد با شاعران دیگر در چند چیز است:
یکی توأم کردن تشبیه و استعاره باخصوصیات تو آرایشهای دیگر مخصوصا با ایهام تناسب و ایهام تضاد و ایهام توالد ضدین و سایر ایهامات و ریزهکاریهای رندانه و حافظانه که در تشبیهات منوچهری و دیگران از این آرایشها یا نیست و یا اندکست.
دیگر کثرت استعمال اینگونه تشبیهات است که از ویژگیهای شعر حافظ بشمار میرود زیرا پیش از خواجه در تشبیهات مذهبی جز خاقانی و نظامی و ناصرخسرو و مولوی و چند تن دیگر در تشبیهات مربوط به طبیعت جز منوچهری و فرخی و گروهی دیگر بیش از حافظ مبالغه نکردهاند. سوم اینکه ابداعات بسیاری در این موارد به چشم میخورد که شاید خاص حافظ باشد از قبیل سلیمانگل، سرو صنوبر خرام، افسر سلطان گل، حرم وصل.
مذهبی و مربوط به گل و گیاه در شعر حافظ:
بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن (۲۷۲) ۱ هرکجا آن شاخ نرگس بشکند گلرخانش دیده نرگسدان کنند با صبا همراه بفرست از رخت گلدستهای بو که بوئی بشنویم از خاک بستان شما (۱۰) حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد یعنی از وصل تواش نیست بجز باد به دست
اینک نمونههائی از تشبیهات حافظ به ترتیب موضوع:
۱- تشبیهات مذهبی-تشبیه ابرو به محراب که در شعر خواجه فراوان است و او مستقیم و غیر مستقیم و از راههای مختلف ابرو را به محراب تشبیه کرده است: در صفحات ۳۴۰، ۲۷۸، ۲۷۶، ۶۳، ۹۳، ۲۲۹ ۲۸۵، ۴۹، ۲۷۸، ۲۱۱، ۲۱۸، ۱۱۷، ۹۰)
تشبیه ابرو به محراب در هیچ دیوانی به اندازهء حافظ نیست و بعضی مانند سعدی این تشبیه را به کار نبردهاند بنابراین آن را میتوان از ویژگیهای شعر حافظ شمرد.
۲– تشبیهاتی که عناصر آن را گلها و عوامل طبیعت تشکیل میدهند، بسیاری از اینگونه تشبیهات را حافظ از پیشینیان اقتباس کرده است از قبیل تشبیه رو به گل و قامت به سرو و صنوبر و جهان به باغ. اینک بعضی دیگر از اینها: تشبیه دهر به چمن (۱۶) و خیال به گلستان (۱۹۴) و حسن به چمن (۵۹) و جویبار (۲۷۲) و گلبن (۲۵۵) و نوبهار (۲۷۱) و باغ (۱۱۳) و تشبیه مراد به گل (۹۷ و ۲۴۰) و وصال به گلستان (۵۹) و لطافت به چمن (۵۹) و نظر به باغ (۱۹، ۳۱۴، ۲۳) و ناز به چمن (۱۴۲) و توفیق به گل. ولی چنانکه گفتیم بعضی از تشبیهات ایجاد شده با عناصر طبیعت ممکن است زائیده کلک خیالانگیز خود حافظ باشد که چند نمونه از آن را در ضمن شعر آوردیم.
۳– تشبیهاتی که عناصر آن را ابزار جنگی و جنگاوران تشکیل می- دهد اینگونه تشبیهات نیز در حافظ فراوان است مانند تشبیه ابرو به کمان و خنجر و تشبیه نگاه به تیر و تشبیه معشوق به ترک. چنانکه گفتیم اینگونه تشبیهات پیش از حافظ هم فراوان بوده است.
۴– تشبیهات علمی و فلسفی و نجومی-مانند زهره چنگی، بهرام سلحشور، علم هیأت عشق، جوهر فرد (برای دهان)، آفتاب قدح، ارتفاع ساغر: عجب علمی است علم هیأت عشق که چرخ هشتمش هفتم زمین است (۳۹) ز آفتاب قدح ارتفاع ساغر گیر چرا که طالع وقت آنچنان نمیبینم (۲۴۶) جز فلاطون خمنشین شراب سر حکمت به ما که گوید باز بعد ازینم نببود شائبه در جوهر فرد که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست اشک حرمنشین نهانخانهء مرا ز انسوی هفت پرده به بازار میکشد (۳۲۱) گرد بیت الحرام خم حافظ گر نمیرد به سر بپوید باز (۱۷۸) سایه قد تو بر قالیم ای عیسیدم عکس روحی است که بر عظم رمیم افتاده است (۲۴)
از اقسام تشبیهات مذهبی حافظ آنهائیست که با تلمیحات دینی و آیات قرآنی توأمند:
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت (۵۴) ز بیخودی طلب یار میکند حافظ چو مغلسی که طلبکار گنج قارون است (۳۹) در این چمن گل بیخار کس نچید آری چراغ مصطفوی باشرار بولهبیست (۴۵) از روانبخشی عیسی نزنم دم هرگز زانکه در روحفزائی چو لبت ماهر نیست (۴۹) با که این نکته توان گفت که آن سنگیندل کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست (۴۱) همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد که جان حافظ دلخسته زنده شد به دست (۶۵)
دهان شهد تو داده رواج آب خضر لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج (۶۷) لب تو خضر و دهان تو آب حیوانست قد تو سرو میان موی وبر به هیأت عاج (۶۷) ای هدهد صبا به سبا میفرستمت بنگر که از کجا به کجا میفرستمت (۶۲) ببین که سیب زنخدان تو چه میگوید هزار یوسف مصری که فتاده در چه ماست (۱۸) ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد وقت آن است که بدرود کنی زندان را (۸) که احتمال دارد تشبیه بدیع اخیر از خود حافظ باشد و یا دستکم شاید هیچکس این تعبیر را زیباتر از حافظ نیاورده باشد.
۵– تشبیهات اشرافی که نمونه آن نیز فراوانست و اختصاص به حافظ ندارد و مانند تشبیه لب به لعل و یاقوت و تشبیه رخ عاشق به زر و اشک او به سیم و گوهر.
۶– تشبیهات حروفی که از قدیم در شعر فارسی سابقه داشته، در حافظ نیز کم و بیش دیده میشود از آن جمله است تشبیه زلف به جیم و قد و قامت به الف: نیت بر لوح دلم جز الف قامت یار چکنم درس دگر یاد نداد استادم (۲۱۶)
در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست نقطه دوده که در حلقه جبم افتادست (۲۶) قد همه دلبران عالم پیش الف قدت نگون باد
۷– تشبیهاتی که با عطرها و مواد خوشبوی ساخته شده است و حافظ در این کار نوآوریها و ابداعات زیبائی کرده است از آن جمله است تشبیه مراد به نافه (۱۴۵) و غالیه (۲۸۶)، تشبیه خلق به نکهت (۲۵۹): بعد از این نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت خیزد از صحرای ایذج نافه مشک ختن (۲۶۹) بنابراین همانطور که گفتیم حافظ درآوردن تشبیهات خود از بویها و عطرها و روشنائیها و گل و گلستان بهار و طبیعت و امور مذهبی بسیار بهره جسته است و در این زمینه نوآوریها و ابداعات بسیار کرده است.
تســت: اضافه ی تشبیهی در بیت زیر کدام است؟
« نبود از تو گزیری چنین که بار غم دل / ز دست شکوه گرفتم به دوش ناله کشیدم»
تســت: در کدام گزینه تشبیه وجود ندارد؟
۱) فردا که گل زخم ها را عشّاق بگیرند
۲) یک نیم شب پر نگیرد تا مرغ آه من و تو
۳) سنگین شد ای دل، دل من بار گناه من و تو
۴) این جوشش گرم عشق است آرام منشین و بشتاب
تســت: کدام واژه در شعر زیر، مشبّه است؟
«چه دانستم در این سودا مرا زین سان کند مجنون / دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون؟»
تســت: در کدام گزینه تشبیه بکار نرفته است؟
۱) سوگند به روی همچو ماهت
۲) شب طرّه ی پرچم سیاهت
۳) مه طاسک گردن سمندت
۴) هم شرع خزیده در پناهت
همچنین شما عزیزان می توانید فیلم آموزشی زیر را تهیه نمایید و به صورت جامع با این مبحث آشنا شوید.
اگر فیلم بالا را به صورت آنلاین نمی توانید نگاه کنید نرم افزار adobe flash را از اینجا دانلود و بر روی کامپیوترتان نصب نمایید تا از این به بعد فیلم ها را به صورت آنلاین تماشا کنید
و یا اگر می خواهید این فیلم آموزشی را دانلود کنید و همیشه آن را بر روی کامپیوترتان داشته باشید اینجا کلیک نمایید.